رویای نیمه شب

با دوستانتون به اشتراک بگذارید

معرفی_کتاب📚

 

رویای نیمه شب نوشته ی مظفر سالاری است. سالاری در این کتاب داستانی عاشقانه با زمینه‌ی مذهبی را روایت می کند.

او در این اثر حکایت دلدادگی جوانی از اهل سنت به دختری شیعه مذهب  را روایت می‌کند. راه وصال این دو جوان با موانع و اتفاقاتی تلخ و شیرین مواجه می‌شود. شخصیت محوری داستان پسری به نام هاشم است که پدربزرگ او کفالتش را بر عهده دارد.

ابو نعیم زرگر، تاجر بزرگ جواهرات است. ابوراجح حمامی دوست پدربزرگ هاشم است که دختری به نام ریحانه دارد. هاشم عاشق ریحانه میشود و داستان ادامه می یابد. هاشم می داند با شکافی که مذهب بین او و ریحانه به وجود آورده هرگز امکان رسیدن به ریحانه براش وجود ندارد.

به همین خاطر نیز جرات ابراز عشق را ندارد.در ادامه داستان حاکم حله سعی میکند با سرکوب شیعیان و ایجاد نفرت میان سنی مذهب ها  و شیعیان، جایگاه خود را محکم کند. در این زمان اصلی ترین اتفاق داستان برای ابوراجح حمامی رخ می دهد. اتفاقی که باعث دگرگونی اعتقادی در حله می‌شود.

 

برشی_از_کتاب📚

 

مدتها بود که ریحانه را ندیده بودم. آمدن ناگهانی اش، آمدن یک طوفان بود. سخت تکانم داده بود. حال خودم را نمی فهمیدم. نمی‌دانستم در آن چند دقیقه، بر من چه گذشته بود دلم در هم کشیده شده بود. سکه ها را در دست می فشردم.

آن دو سکه شاید روزهایی را با او گذرانده بودند. بارها لمسشان کرده بود‌. انگار هنوز گرمی دست هایش را در خود داشتند. سکه ها قلبی داشتند که می تپید. هیچ وقت دیگر، دیدن ریحانه چنین تاثیری بر من نگذاشته بود می‌خواستم بخندم. می خواستم گریه کنم و اشک بریزم.

می خواستم بدوم تا همه، هراسان خود را کنار بکشند. می‌خواستم در انباری تنگ و تاریک مغازه ای پنهان شوم یا به پشت بام بازار بروم و فریاد بکشم….

نویسنده : مظفر سالاری
با دوستانتون به اشتراک بگذارید

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *